۲۵/۰۷/۱۴۰۰

نوشته: معنی نام شهربانان کَپَدوکیَه از سال ۳۳۱-۵۵۹ پ.م

اَریارَمْنیس: یونانی‌شدۀ نام ایرانی آریارَمَنَه در حالت فاعلی مفرد مذکر به چم «رامش‌دهندۀ ایرانیان» است. رَمَنَه (رامَن) را امروزه رام، رامش، آرامش گویند. اَریا حالت جمع از اَری (ایرانی/آریایی(.

دَتامیس: می‌تواند کوتاه‌شدۀ نام مرکب داتَه+میثرَه به چم «مهرپرورده» یا «آفریده‌شدۀ مهر (میترا)» باشد. بسنجید با نام میترادات (= مهرداد) پارسی کهن و مهرداد در پارسی نو داتَه زبان اوستایی از ستاک دا به چم «زاییدن، پرورش دادن، بخشیدن، دادن و...» می‌باشد. بسنجید با واژۀ دا (= زاینده، پرورش‌دهنده) در زبان لَکی که برابر با مادر است.

اَریامْنیس یکم: به معنی «ایرانی‌مَنِش» یا «نجیب‌مَنِش».

میتروبوزَنیس (میتروبوزانس): یونانی‌شدۀ ریخت پارسی باستانِ میثرَه+بَئوشْنَه به چم «رستگار (از سوی) مهر». بئوشنَ وجه وصفی گذشته آ-بَئوگ- (= رها کردن، نجات دادن، رستگار کردن) همراه با ریخت متاخر -شْن- از -خْشْن-. برابر شود با بَئُخشنَه و بَئُگ زبان اوستایی، بُخت و بُختَک و بُختار و بُختیشن در زبان پهلوی، بُختن در فارسی نو. اگر از ریشۀ آ-بَئود- باشد، این نام به چم «دارندۀ بوی خوشِ مهر» برگردان می‌شود. برابر شود با واژۀ اوستایی بَئُذی (= بوی خوش) که در زبان پهلوی «بود» باشد.

.«اَریارَثیس یکم :یونانی شدۀ ریخت پارسی-اوستاییِ اَریَ+رَثَه به چم «دارندۀ ارابه ایرانی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر