اَریارَمْنیس:
یونانیشدۀ نام ایرانی آریارَمَنَه در حالت فاعلی مفرد مذکر به چم «رامشدهندۀ
ایرانیان» است. رَمَنَه (رامَن) را امروزه رام، رامش، آرامش گویند. اَریا
حالت جمع از اَری (ایرانی/آریایی(.
دَتامیس:
میتواند کوتاهشدۀ نام مرکب داتَه+میثرَه به چم «مهرپرورده» یا
«آفریدهشدۀ مهر (میترا)» باشد. بسنجید با نام میترادات (= مهرداد) پارسی
کهن و مهرداد
در پارسی نو داتَه
زبان اوستایی از ستاک دا به چم «زاییدن، پرورش دادن، بخشیدن، دادن و...» میباشد.
بسنجید با واژۀ دا (= زاینده، پرورشدهنده) در زبان لَکی که برابر با مادر است.
اَریامْنیس
یکم: به معنی «ایرانیمَنِش» یا «نجیبمَنِش».
میتروبوزَنیس
(میتروبوزانس): یونانیشدۀ ریخت پارسی باستانِ میثرَه+بَئوشْنَه به
چم «رستگار (از سوی) مهر». بئوشنَ وجه وصفی گذشته آ-بَئوگ-
(= رها کردن، نجات دادن، رستگار کردن) همراه با ریخت متاخر -شْن- از -خْشْن-.
برابر شود با بَئُخشنَه و بَئُگ زبان اوستایی، بُخت و بُختَک
و بُختار و بُختیشن در زبان پهلوی، بُختن در فارسی نو. اگر
از ریشۀ آ-بَئود- باشد، این نام به چم «دارندۀ بوی خوشِ مهر»
برگردان میشود. برابر شود با واژۀ اوستایی بَئُذی (= بوی خوش) که در زبان
پهلوی «بود» باشد.
.«اَریارَثیس یکم :یونانی شدۀ ریخت پارسی-اوستاییِ اَریَ+رَثَه به چم «دارندۀ ارابه ایرانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر