رضا
گرامی:
خدمتتون
عرض کنم ظهور زردشت در اواخر دوران مادهاست
ومادها دارای دو دوره دینی هستن. اگه
احتمالا بنده اشتباه گفتم بنده رو روشن کنین
پاسخِ
من:
جای دادن دورۀ زندگیِ زرتشت در اواخر مادها نیز اشتباهیست که در گاهنگاری سنتی دوران ساسانیان رخ داده است که گوید میان ایشان و اسکندر ۲۵۶ سال دوریست. کاهش دورانِ اشکانیان از ۴۷۶ سال به ۲۸۴ سال در گاهشماری سنتی، به خوبی آشکار میکند که به پایان رساندن هزارۀ دهم، تنها با دستکاری دوران فرمانروایی شاهان شدنی بوده است. نویسندگان دوره اسلامی نیز متاثر از همین گاهشماری سنتی بودهاند. هرتسفلد و برخی دیگر به آن دامن زدهاند که وِشتاسپی که زرتشت دینِ خود را به دربارِ او برده است همان وِشتاسپ پدرِ داریوش یکم است. اما پدرِ داریوش شاه نبود که حال دربار هم داشته باشد، شهربانی بود که از سوی شاه ماد و سپس کوروش بزرگ گماشته شده بود. نخستین شاه این دودمان، کوروش بزرگ بوده است. من نیز زمانی چنین میپنداشتم، اما تفاوت زبانی گاثَهها (گاثاها، گاهان) با زبان اوستای نو بسنده است که این انگاره بی پایه و اساس را رد کند. دگرگونی مزدا اَهورَه در گاهان به اَهورَه مزدا (با گسیختگی) و سپس اَهورَهمَزدا (بدون گسیختگی) در اوستای نو، نیازمند یک دورۀ زمانی بسیار دور از هم هستند. کُندی در دگرگونی زبانهای ایرانی را میتوان از تکامل زبان فارسی نو پی برد. امروزه برای هر فرهیختۀ ایرانی پی بردن به زبان فردوسی و رودکی روان و دریافتنیست و اینگونه نیست که زبان هزار و اندی سال پیش را نفهمند. زبان گاهان بس کهنتر از زبان پارسی باستان است. بر این پایه، سرایش آن به دورانی بس دورتر از دورۀ هخامنشیان برمیگردد. اگر این پیامبر در اواخر دورۀ مادها و اوایل دورۀ هخامنشیان میزیست، امکان نداشت که از قلمِ نویسندگان باستان بیفتد، اما زمانِ پیامبر چنان از ایشان دور بوده که هر کدام دورۀ زمانی چند هزار سالهای برشمردهاند. چگونه شدنیست که (ک)زانتوس که تنها یک نسل پس از زرتشتِ دورۀ هخامنشی میزیسته، زمانِ پیامبر را ۶۰۰ یا ۶ هزار سال پیش از خود بداند؟ هرودُت که یکسر از او نامی نمیبرد، زیرا زمان زرتشت چنان در این دوره دور بوده است که خود هرودُت نیز از آن آگاه نبوده، وگرنه غیرممکن است که وی از این انقلاب بزرگ دینیِ جامعۀ ایران در آن زمان بیآگاه بوده باشد. حتی در زمان افلاطون که اندیشمندان یونانی با انجمنهای ایرانی در تماس بودند و از دانشِ ایشان بهرهمند میشدند، زمان پیامبر را به شش هزار سال پیش از لشکرکشی خشایارشا به یونان گزارش کردهاند. پلینیوس مَهتر از شاگردان افلاطون، زمانی بازگو میکند که به بیش از شش هزار سال پیش از میلاد میرسد (Naturalis Historia XXX:3). این زمانهای دور و دراز نشان از آن دارد که این پیامبر به زمانی بس کهنتر از ایشان میرسد. به هر روی، زمانِ ایشان به آغاز سده هجدهم پیش از میلاد برمیگردد. و دهها استدلال و برهان دیگر که در این پیام نمیگنجد که آورده شود.
این نکته نیز ناگفته نماند که ۲۸۴ سال دورۀ فرمانروایی دودمان اشکانیان بر پایۀ گاهشماری سنتّیای است که در دورۀ ساسانیان دستکاری شده تا ظهور واپسین سوشیانت را به تاخیر بیندازد. در کنار هدفهای دینی، دلایل سیاسی هم داشته است.
رضا
گرامی:
از حسن توجه واطلاع رسانی شما متشکرم عزیز همواره شاد وخرم باشی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر