۳۱/۰۵/۱۴۰۲

ترجمه‌ای آزاد از آهنگ Con la Misma Piedra از خولیو ایگلسیاس

 ترجمه‌ای آزاد از آهنگ Con la Misma Piedra از خولیو ایگلسیاس


ای ماه‌پاره بر زمین، دیدم تو را، دل باختم

بی این گمان که ناگهان از چشمِ مجنون می‌روی

بی‌خود شدم اندر هوس، آغوشِ عشقت بود بس

در چشمِ مجنون‌وارِ من لیلی‌صفت چون می‌روی؟


در روزگار بی‌دلی، سرگرمی‌ات بودم ولی

جا دادی‌ام در جانب اسباب‌بازی‌هایِ خود

ای دشمن عقل و جنون با آن دو چشم سبزگون

کردی به دامَم سرنگون با طعمه‌سازی‌هایِ خود

 

پایَم به سنگی خورد که بار دگر هم خورده بود

بازنده‌ام در عشقِ تو، افتان و خیزان می‌روم

گویند سهمِ عاشقان اشک است، آن هم در نهان

بازنده گشتم باز هم، از راه پنهان می‌روم

 

سوگند خوردم راه خود از او جدا سازم همی

هرگز نخواهم یافت من تا خود چه باشد عاشقی

این بار هم آن پای کج، لج کرده است این بار، لج

تا خورد سنگی آشنا بر پای لنگ سابقی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر