در دورهای که نیای مشترکِ هندیها و ایرانیها در کنارِ یکدیگر میزیستند، خود را Arya مینامیدهاند. دربارۀ زمانِ این دوره، پژوهشگران باختری بحثهای زیادی کردهاند و فرضیههایی نیز از ایشان به جای مانده است. آنچه که به نظرِ من میتواند به حقیقت نزدیکتر باشد، مقالهای بلند و سودمند به زبان آلمانی از مرحوم والتر ووست است که آغاز نگارشِ کتاب نخست از کتابهای دهگانۀṚgveda ، کتاب مقدس هندیان کهن، را ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد قرار میدهد. از همین جاست که روایتگری رِگویدَه و اوستا تا گُشتاسپ شاه دودمان کیانی یکسان است و پس از او، دیگر میان این دو همانندیای دیده نمیشود؛ زیرا این گسیختگی باید با جدایی نیای مشترک از یکدیگر روی داده باشد و تاریخ سنّتیِ آنها راه جداگانهای در پیش میگیرد. بنابراین، فرضیۀ مرحوم استاد ژرژ دومزیل (پژوهشگر سرشناسِ فرانسوی) مبنی بر هستۀ تاریخی نداشتن کیانیان به آسانی رد میشود. بررسی کامل Arya در پیامی نمیگنجد، امّا در پژوهشی که در دست دارم و در آیندهای نامشخص چاپ خواهد شد، رد این نامواژه در کهنترین زبانهای خاور نزدیک پی گرفته شده که مفاهیم گوناگونی به خود گرفته است. با جدایی نیای مشترک این دو ملّت از یکدیگر، دگرگونی گویشی نیز در زبانِ آنها روی میدهد و از این پس، در کاربرد Arya نیز دگرگونی رخ میدهد. نوشتن درستِ آن، اَریَه است. بدبختانه نوشتن اشتباه «آریایی!» جا افتاده و با این آفت هم نمیشود کاری کرد؛ اما دستکم شاید بتوان مفهوم و کاربرد درستش را جا اندخت. عوام و حتی گروهی از نویسندگان و مترجمان داخلی همچنان از آن برای اشاره به «ایرانیان» به کار میبرند! در نزد ایرانیان کهن مطلقاً مفهوم «ایرانی» داشته است و بس. و اگر داریوش یکم هخامنشی و پسینیانِ او در سنگنبشتههایشانْ خود را از تبار اَریَه مینامند، منظور همین «ایرانی» است. اَریَه در جُستارهای «زبانشناسی» کاربرد دارد که برای بررسی همان «زبانِ» مشترکِ هندیان و ایرانیان به کار میرود، نه مسئلۀ مُهمَل «نژادی» که بیشتر در زیستشناسی کاربرد پیدا میکند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر