ترانۀ لَتیشا با آواز ماندگارِ اَلَن دُلون و ترجمۀ میثم ططری
*لَتیشا، من نمیدانستم
که تو جان و جهانِ منی
مرغی به نزدم نغمه سر میداد
لیک من نغمهاش را نشنیدم
و تو معصوم و زودگذر زندگی کردی
جامۀ **رویا به تنِ بهارهایمان کردی
لَتیشا، من نمیدانستم
که زندگی بی تو هیچ و پوچ است
مرغ نازکبال روزی فرو افتاد
مرگ، او را باز نیاورد
و اکنون تو در آبیِ دریا آرمیدهای
تویی که رویاهایمان را به رنگِ آسمان میآراست
:مرغی به نزدم نغمه میسرود
دیگر هرگز باز نخواهد گشت
لَتیشا، نه، من نمیدانستم
که دل در بندِ عشقِ تو بسته بودم
* نامِ بَغبانویی رُمی نیز میباشد که به معنی «خوشی و شادی» است
** واژۀ chimère: رویایی که به واقعیت نمیپیوندد
گاهی عشقِ معصوم، پاک و زودگذر تنها پس از از دست دادنش درک میشود و مرگِ مرغ عشق، این لحظات خوشِ دلدادگی را بازگشتناپذیر میکند. به همدیگر عشق بورزیم
این ترجمه یادی بود برای درگذشت دُلون که تنها چند روزی از آسمانی شدنش می گذرد. رفتنت برای من بسیار سخت خواهد بود 💔. سپاس از همۀ خاطرات خوشی که برای ما ساختی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر