۰۲/۱۲/۱۳۹۹

نوشته: خاستگاه خدای آشور

بنده پیش تر به این برآیند رسیده بودم که میان نام خدای ملی آشوریان، و واژۀ آریایی اَسورَ و اَهورَ (سرور) پیوستگی هست، و ریشه تمثال فرّ کیانی را ریشه در تمثال آشور و حوروس مصریان می دانستم، که امروزه از این دیدگاهم برمی گردماز سویی، یکی از باژنامه های آشور، خدای کوهستان‌های اَبِه =)  جَبَل‌حَمرین در شمال شرقی عراق) می‌باشد. نام «اَبِه» (دریا) زبان سومری برگرفته از واژۀ آریایی کهن «آپَه» (آب) است. معمولاً کوهستان در نوشته های ایشان، به کوه های زاگرُس اشاره می کند

در مقاله ای به جایگاه تاریخی خوَنیرَث و ایرانویچ پرداخته ام که هندوایرانی ها سرزمین اصلی خودشان می دانستند. و برآیند این شد که ایرانویج (= سرزمین تخمه و تبار ایرانی) در دورۀ نگارش با خوارزم یکی دانسته می شد، و خوَنیرَثَه نیز یا ناحیه ری (= رَئیثیَ/ارابه) می دانستم یا بلخ (= باکتریا: ارابه درخشان) که هر دو مورد در پیوند با ارابه هستند، اما بیش‌تر با سرزمین اَرَتَه یکسان است. چه، در زمان ساسانیان ایرانویچ می توانسته است به همان آذربایجان نیز اشاره داشته باشد.
آشور، خدای کوهستان های خاوری بوده است که به کوه های زاگرس اشاره می کند. همین ایزد ایرانی در فهرست خدایان دوران آشوربانیپال (سده هفت ق.م) با نام اسَرَه‌مَزاش (اَهورَه‌مَزدا) آمده است. تاکنون برای نام این خدا، ریشه و بُنی یافت نکرده اند، و تنها ریشه در واژۀ اَشْر به معنی تامین (کننده؟) پیشنهاد شده که برای یک خدا، نام شایسته ای نیست.
بنیان گذاران پایتخت امپراتوری آشور و نخستین نیایشگاه خدای آشور، به دست فرمانروایان سوبَری، یعنی اوشپیَه šbiaU و کیکیَه Kikia بوده است. نام این دو فرد، ریختی هندوایرانی دارد. اوشبیَه با واژه اوستایی اوسپَئِسته و اوسپَسنو و واژگان پارسی باستان هوشَبَه که در نگارش عیلامی اوشَبَه شده است. کیکیَه نیز با نام پارسی باستان کاکیَه برگرفته شده که امروزه کاکا به معنی برادر یا عمو می باشد، و نیز، کاکویه و کاکو (دایی: برادرِ مادر). در زبان هندی، کاکا काका به برادرِ پدر می گویند.

آیین آسور باید از سوی آریاییان باختری، پس از فروپاشی دودمان سوم اور و بنیانگذاری دودمان لارسا و نیز در دورۀ فرمانروایی آموریان در میانرودان گسترش یافته باشد. آموریان او را با نام اَشَر می شناختند که این نیز ریختی هندوایرانی استدر پهرست خدایان دوران آشوربانیپال به اسَرَه-مَزاش برمی خوریم که همان اَهورَه‌مَزدا است. این نشان می دهد که باستانی ها به یک خدا یگانه باور داشته اند، اما به شرک آلوده شده است. چنان که تا پیش از فرمانروایی سناخریب (سده هفت پیش از ترسایی)، آشور هیچ فرزند و همسر و همتایی نداشته است. اما سپسین تر او را به شرک آلودند.

بر این پایه، آشور در نخست می بایست خدای کوه های زاگرس و خاستگاهی ایرانی داشته که به میانرودان راه یافته استنام خدای آموری ها، اَشَر نیز با این واژه هندوایرانی پیوند دارد.

  

Wörterbuch der Mythologie I, Haussig, 44: 1965

A Dictionary of Ancient Near Eastern Mythology: Assur 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر